نیازنیاز، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

روزگار نیاز کوچولو

دخترک کنجکاو

سلام ملوسک من خوبی دختر قشنگم اگه میبینی که تاکید به این دارم که همیشه با خودت صحبت کنم برای اینه که وقتی میخونی احساس شخص سوم بهت دست نده و بدونی دقیقا و صراحتا با خود خود خودت دارم صحبت میکنم با خود شخص دومت عزیز من . این روزا یه چیزایی میپرسی و میگی که از تعجب جا میخورم ... 1- این سوال خیلی وقتها پرسیده میشه که ::::: ماماسی * کی خدا شخسیت ،سختیص،شستیخ،آها تشخیصصصصصصصص میده که به ما یه نی نیه دیگه بده؟ منم یه بار گفتم هر وقت که لازم باشه و شما هم در جواب من گفتی الان خیلی لازمه پس چرا صلاح نیست که نی نی داشته باشیم؟ 2- بابا و مامان من فهمیدم میخوام باکی ازدباج * کنم!!!!!! من و بابا با چشمان گشاده کی؟ امیر طاها ...
6 مرداد 1392

ماه قرآن و عبادت

سلامی به بلندای روزهای روزه داری البته اگه فقط گشنه و تشنه نباشیم . در هر حال طاعات قبول    این حرفو یه بار جلوی یه نفر زدم آی زد تو برجکم ولی مثل همیشه فقط به روی خودم (توجه داشته باشید که فقط و فقط به رو ی خودم )نیاوردم یعنی سعی کردم که نیارم ولی چون معتقدم اون خود خداس که تصمیم میگیره جای من کدوم طبقه از بهشته * اینجا هم میگم الان دقیقا کودک درون هولپی زد بیرون نگید که متوجه نشدین حالا اون سخن زیبا_______ امسال ماه رمضون خیلی یهویی اومد نمیدونم چرا ؟ ولی به نظرم بی دعوت اومد یه ذره آخه هر سال خونه تکونی میکردم و دست و رو شسته میشستم تا بیاد خونمون تازه عطر هم میزدم .میدونید جواب اون بعضیها که نمیدونم از ت...
22 تير 1392

آخه خسته بودم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

سلام عزیزم روزت بخیر الان که دارم برات این مطلب رو مینویسم خوابی یه خواب ناز و شیرین عسلم خیلی دوستت دارم همیشه یادت باشه حتا اگه وقتی اینو میخونی من نبودم مطمئن باش عاشقت بودم و هستم . یه وقتایی خیلی سر به سرم میذاری ولی نه بهتره بگم این از کم ظرفیتی منه که فکر میکنم سر به سرم میذاری خیلی بهانه داری و بد خلقی میکنی و با هم یه دعوای اساسی میکنیم و سما قهر میکنی و مثلا میگی دیگه نمیذارم منو ببری پارک  یا اینکه دیگه نمیخوام برم دستشویی  یا دیگه صبحها دست و رو مو نمیشورم و صبحانه هم نمیخورم  ووووووو.......... خیلی تهدیدات دیگه آها این جالبه دیگه نمیخوام برام غذای خوشمزه درست کنی آخ که اگه اون موقع خودمو کنترل نکنم میپرم کلی بوس...
22 تير 1392

یه تجربه دردناک

سلام عزیز من این هم یکی دیگه از تجارب شماست که خیلی درد به همراه داشت امیدوارم دیگه بیشتر مواظب خودت باشی و نخوایی خودت همه چیز رو تجربه کنی البته بعد بریده شدن دستت توسط کاتر و شستن و بند نیومدن خون دستت و دوباره رفتن به دستشویی با توجیه شستن دست و خشک کردن اون با دستمال و در آخر هم طاقت نیاوردن وشکایت به بابا که دستم میسوزه و بابا میپرسه چرا شما توضیح میدی که دستت رو با اره بریدی  و بابا ازت خواست که بری وسیله مورد نظر رو بیاری که ما متوجه شدیم منظور از اره همون کاتر خودمونه.                          ...
27 بهمن 1391

ما امدیم بازم...........

دردانه ام پرنسس نازم فرشته کوچولو شیرین زبانم 3سالگیت را با یه دنیا برکت و آرامش بهت تبریک میگم روز تولد تو یعنی روز پیدایش زمین و زمان یعنی عشق یعنی مادری کردن لذت تو رو در آغوش گرفتن بالاترین معجزه زندگیم به دنیـــــــا خوش آمدی زیباترین دلیل بودنم فرشته پاییزیم ورودت رو به سومین پاییز عمرت تبریک میگم ب عاشقی ایشالا تنت همیشه سالم باشه معجزه زیبای خلقتم سه سال گذشت سه سال پر از عاشقی خدا جونممممممممم ثانیه ایی نیست که شکر گزار این نعمت عزیزت نباشم خدا جونم شکرت که قابلم دونستی مادری کنم تمام لحظه های خانه کوچکم پر است از لحظه های ناب عاشقی بی هیچ قلب ناآرامی خدا رو شکر که یه خانواده سالم و...
6 دی 1391

یه شب تو چمن

سلام به دخملکم عزیزم عاشق تو چمن غذا خوردن شدی همه عشقت اینه که بریم پارک و تو چمنها بشینیم اینجا با مهیاسی داری با چمن ها بازی میکنی تو این عکس هم طبق معمول عمو محمد تو عکس دو نفره شما حظور داره راستی سردت شده باید لباس گرم می پوشیدی تو این عکس هم که دیگه توضیح لازم نیست همیشه همیشه دودااااااااااااااااااااااااااااااااا   ...
17 شهريور 1391

سلامی چو بوی خوش آشنایی

سلام سلام سلام به همه دوستای خودم دلمون براتون یه ذره شده بود ولی دست پر اومدما البته نمیدونم از کجا بگم اول یه چندتا عکس از شاهکارای مامان تا بقیه اش........ و اما بقیه تو بقیه قرار بود اگه یادت باشه از دعا کردنت عکس بذارم اینجا آخر دعاهاته که دستت رو میکشی به صورتت مامان دورت میگردم من رسما هلاکتم واما تو ماه رمضون امسال ما بر خلاف هر سال مهمون زیاد نداشتیم نمیدونم چرا ؟ ولی خدایا بازم شکرت البته برنامه ها جور کردنش سخت بود   شما هم که پارک و شیطنتهات مثل همیشه ترک نشدنی کلی واسه خودت بازی و شور و ذوق همیشه شاداب باشی . عید فطر غروب راهی مسافر شدیم به سمت پاوه از همدان شروع کردیم ب...
17 شهريور 1391

تابستون و آب بازی

دختر من اومدم از این چند وقته برات بگم روز پنجشنبه رفتیم قزوین پیش هنگامه و امیرحسین شما هم تا جمعه که میخواستیم برگردیم مامانشون بودی پیرشون در اومدکلی باهاشون بازی کردی و دستور دادی بیچاره هنگامه دانشجو و امیرحسین 14 ساله هم به علت علاقه زیادشون به شما هیچی نمیگفتن و مطیع بودن ظهر جمعه رفتیم منطقه ای به نام دریابک خیلی خوشگل بود عکسهاشم موجوده و اما آب بازی امروز با هم رفتیم پارک شما دو تا سر خوردی که یهو چشمت افتاد به آبپاش  گفتی برم زیرش منم قاطع گفتم نه و برای اینکه منو راضی کنی گفتی دهنمو میبندم آب توش نره و دوباره که داشتی میومدی پیشم برای کسب اجازه تو راه با خودم گفتم بره چه اشکالی داره و اینجوری شد که اونجور...
2 مرداد 1391

دست پر

                                                                           سلام عزیز دل من اومدم با یه عالمه خاطرات قشنگ از تولد آبجی فاطمه گرفته تا جمعه همین هفته و شیرین کاریهات عزیز مامان خیلی شیرین شدی همه کارات قشنگن بیا دنبالم تا برات بگم   خوب جونم برات بگه ...
18 تير 1391