نیازنیاز، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره

روزگار نیاز کوچولو

تقویم تاریخ

سلام عزیز مامان انشاءالله که خوبی دختر نازم همیشه میدونستم حافظه خوبی داری ولی دیگه بهت ایمان آوردم دو سه روز پیش داشتیم تو خیابون میرفتیم که گفتی آش میخوای منم گفتم تو خیابون که نمیشه اش خورد شما هم بلافاصله گفتی میشه مگه رفته بودیم اونجا که هاپو خواب بود ما آش خوردیم تو خیابون هاپو بیدار شد میدونی این خاطره مربوط به کی هستش ؟ یادته برات گفته بودم از سفر اردبیل و سرعین دقیقا برای همون دوران که  رفتیم پیچ حیران تو جاده جای همه خالی آش دوغ خوردیم دیگه به حافظه ات هیچ شکی نیست البته خاله مهدیه هم مثل شماست نه شما مثل خاله مهدیه هستی حافظه برتر امروز تو پارک نشسته بودیم و شما هم نمیدونم چرا اصلا بازی نکردی بعد هم اومدی گفتی بریم یه چ...
10 تير 1391

دلم بهت...............

سلام عزیز من مامانی جونم که اینقدر شیرین برام حرف میزنی همیشه کوچولو تر که بودی اخم میکردی برات میخوندم اخم نکن بهت نمیاد اونوقت دلم تورو نمیخواد،بخند که خوشکلتر بشی خب اینو یاد گرفتی و امروز بهم اخم کردی منم گفتم چرا اخم کردی به من؟ تو گفتی نه بگو اخم نکن دلم بهت تو رو نمیخواد عزیز دلم خیلی قشنگ حرف میزنی عاشقتم عزیزم داشتم با مامان شهین راجع به اینکه کی کجا دنیا اومده صحبت میکردیم که شما گفتی دیشب بابا و مامانم منو از دینا doyna به این دینا doyna آوردن. ...
8 تير 1391

جملات قصار......................................

سلام عزیز شیرین زبون من این پست رو به مرور برات تکمیلش میکنم. ١. تلفن رو برداشتی و با ادا میگی :مشترک نظر خراب میباشد ٢.شعر میخونی یکم از یه شعر و یکم از یه شعر دیگه و 10 تا شعر رو تو یه شعر میگنجونی ولی الحق کارت درسته همه روده بر میشیم آخرش هم میخندی میگی همه چیزو با هم قاطی کردم ٣.داریم میریم خونه مامان شهین میگم مامانی زود باش داریم از خیابون رد میشیم میگه اه دارم زودباش میکنم دیگه ٤.ثنا اینا اومده بودن خونمون یه لنگه جوراب ثنا افتاده بود از ساکش بیرون من گذاشته بودم روی اپن که ببریم براشون شما که بیدار شدی همین که دیدی گفتی مامان ثنا جورابشو نبریده nabarideh ٥.توی دفترت چیزی نوشتیدی و آوردی به ما نشون دادی. ٦.ما او...
5 تير 1391

چه معنی داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اول از همه یه تبریک قلمبه و چاق و چله برای این روزهای قشنگ و اعیاد شعبانیه سلام عزیز دل من میدونم خیلی دیر کردم ولی اگه میدونستی مامان این روزا چقدر بی حوصله ام به من حق میدادی دلم گرفته دخترم هیچی و هیچ جا خوشحالم نمیکنه بگذریم........ مهم اینه که شما الان خوب که هستی اومدم از این چند وقت برات بگم تا اونجایی که رفتیم خونه عزیز گفتم برات و کمک کردن شما برای نخود پاک کردن . روزهای تابستونی شروع شده دختر قشنگم هم حسابی شیرین زبون بهت گفتم بریم گلهامون رو آب بدیم گفتی دیروز آب دادیم گفتم هوا گرمه مامانی امروز هم باید آب بدیم بهشون شما هم طلبکارانه گفتی چه معنی داره هر روز هر روز بهشون آب میدیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تازگیها لوس ک...
5 تير 1391

جا خالی

سلام عزیز من خانوم خانوما خیلی دوست دارم الان که دارم مینویسم ساعت 2 بامداد و شما خواب پادشاهان رو میبینید بابا هم که ... تو روز نمیذاری من پای کامپیوتر بشینم همینکه حس میکنی من مخوام برم سراغش میگی مامان یه دالی کنیم من میگم چه کاری میگی هر دالی بنابر این بهترین زمان رو پیدا کردم بریم سر داستانهای این چند وقته تا اون جایی که بابا رفته بود بم برات گفتم بیا عزیزم تا جونم برات بگه............. دوشنبه ای که قرار بود بابا برگرده خونه خاله حمیده بودیم خیلی خوش گذشت آش خوردیم و کلی خندیدیم و شما هم حسابی خوردی شما هم که حیاط دیدی کلی ذوق کردی یادمه خیلی که کوچیک تر بودی رفته بودیم شهسوار خونه زنعمو شمسی تو همه عشقت این بود ک...
25 خرداد 1391

به به به چه چیزا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام  حال شما خانم خانما این پست داغ داغه یه دفعه دیدمت دیگه چیزی نمیگم خودت برو قضاوت کن راستی دوستان گلم هم میتونید نظر بدید و ما رو خوشحال کنید شما هم لطف کن بفرما .......................................................ده برو دیگه متاسفانه خود عکس رو نتونستم بذارم پس آدرس برات گذاشتم نبینی از دستت رفته   http://up.vatandownload.com/images/6oj8hvt4sr5ggh9zv75.jpg http://up.vatandownload.com/images/0lic7ygpsclftwksn0y5.jpg http://up.vatandownload.com/images/3yhz3432yjr4u1ewze10.jpg اینم از شما با این کارات   ...
6 خرداد 1391

واییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

سلام سلام سلام  خوبی مامانی میدونم هرچی بگی بعله میدونم خیلی دیر کردم اما بذار بگم متوجه میشی خوب اولا اینکه دسترسی به اینترنت نداشتم  ولی همه چی رو برات میگم 1- روز سه شنبه 2 هفته پیش با بابا پیچوندیمت رفتیم گردش اول دوربین رو از تعمیر گرفتیم و بعد هم رفتیم درکه و کلی خوش گذروندیم و بعدش هم فرحزاد ناهار خوردیم و سینما هم رفتیم (قلاده های طلا) و کلا روز عالی ای بود مامانی جات خالی بود ولی اگه بودی خسته میشدی این اولین عکس بعد از تعمیر دوربین اینم مناظر درکه اینم هدیه من و بابا بعد از گردش دو نفره از اونجایی که گورخر ها رو دوست داری و همیشه میگی برام یه دونه بخر گورخرها رو بغل کردی و میگی عاشقشمم...
9 ارديبهشت 1391

عکسیه

بدو دنبالم مامانی عکس از اصفهان اینجا نانازم تو میدون امام (نقش جهان ) ایستادی این عکس هم چند ثانیه بعد از اسقاط دوربین تو این عکست هم که به قول خودت آی برارررررررر و آی برار داری فرار میکنی من ازت عکس نندازم منم بالاخره با کلک ازت عکس انداختم اینم از سفره امسال ما سفره رو روز هفتم انداختیم فقط برای اینکه برکتش تو خونمون بیاد و شما یادت بمونه خدایا ازت میخوام دختر قشنگم همیشه موفق باشه و ما بتونیم براش موقعیت بروز استعدادهاش رو فراهم کنیم وایییییییییییییییخدای مننننننننننننننننن   الان یه بوس نازی از دستای من کردی و قتی در حال نوشتن بودم بعدش هم گفتی دوست دارم مامانی منم عاشقتم و .................
23 فروردين 1391

روز از نو روزی از نو

خدایا برای داده ها و نداده هات شکر که تو همه شون صلاحی بوده . سلام بلند بالا به دختره خودم که تازگیها اینقدر کج خلق و حرف گوش نکن شده مامانی دیگه نمیدونم باید چه جوری باهات تا کنم حالا که داری این پست رو میخونی نمیدونم دقیقا چند سالته ولی امیدوارم بد اخلاقی هات برات نمونده باشه البته منم اعتراف میکنم که عصبانیت منم شاید به بد اخلاقی تو دامن زده باشه ولی منم آدمم اعصابم هم از فولاد نیست خوب یه وقتایی کم میارم این فقط برای دلگیریم از شما بود حالااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا بریم سر اصل موضوع و کارهای شما از اونجایی که دوربین تعمیرگاهه یه چند وقتی باید بدون عکس سر کنیم ولی با گوشیم تا جایی که بشه عکس میندازم عروسکم . خوب جونم بر...
21 فروردين 1391