زبوبو
سلام دخملکم برات گفته بودم که بابا رفته ماموریت و زبوبو (زنعمو) مریم یکشنبه اومد پیشمون و خیلی بهمون خوش گذشت شما هم نگران رفتن زبوبوت بودی بهش میگفتی نری خونتون خیلی دوست داریم مامی جونی راستی در ادامه اون قضیه حرس (حرف) بد زدنات منتظری ببینی از دهن کی چی در میاد و سریع بری بلبل(فلفل) بیاری بریزی دهنش. مرحله دوم الماس تر شدنت هم شروع کردیم. ...