نیازنیاز، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

روزگار نیاز کوچولو

ما اومدیم با آنفولانزا

سلام الان که دارم مینویسم تنم پر از درد توش مامنی حال خودت هم خیلی میزون نیست بابا یکم حالش بهتره نه خیلی خوب ولی بهتر از ما شایدم طفلی مارو میبینه درد خودش رو یادش میره در هر حال روزای سختی رو داریم میگذرونیم مامی جونم حاضرم همه وجودم رو بدم تا تو دوباره سرحال بشی حسابی من و بابا دوستت داریم یه عالمه هرچی بگیم بازم کمه. ...
27 آذر 1390

یه هفته پر از دارو

سلام گلک مامان خیلی وقت بود به وبت سر نزدم متاسفم حتی توی رای گیری مسابقه هم نبودم آخه شدیدا مریض بودم و تو عزیز مامی هم سرما خورده بودی بابا هم که ناقل ویروس بود کلی تو این هفته جنگیدیم با ویروسها و ما موفق شدیم راستی مامانی یه خبر خوب یه چند وقتی بود دنبال خونه میگشتیم ومن حسابی دپرس بودم اما بالاخره به یمن قدم شما خونه ای که شما باهامون اومدی برای دیدنش انتخاب شد هوراااااااااااااااااااااااااااا دوستت دارم گل مامان. ...
21 آذر 1390
1