نیازنیاز، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره

روزگار نیاز کوچولو

تابستون و آب بازی

1391/5/2 19:41
نویسنده : هدا سادات
1,561 بازدید
اشتراک گذاری

دختر من اومدم از این چند وقته برات بگم روز پنجشنبه رفتیم قزوین پیش هنگامه و امیرحسین شما هم تا جمعه که میخواستیم برگردیم مامانشون بودی پیرشون در اومدکلی باهاشون بازی کردی و دستور دادیشِـکـْلـَکْ هآے خـآنــــومے بیچاره هنگامه دانشجو و امیرحسین 14 ساله هم به علت علاقه زیادشون به شما هیچی نمیگفتن و مطیع بودن

ظهر جمعه رفتیم منطقه ای به نام دریابک خیلی خوشگل بود عکسهاشم موجودهو اما آب بازی امروز با هم رفتیم پارک شما دو تا سر خوردی که یهو چشمت افتاد به آبپاش  گفتی برم زیرش منم قاطع گفتم نهو برای اینکه منو راضی کنی گفتی دهنمو میبندم آب توش نره خندهو دوباره که داشتی میومدی پیشم برای کسب اجازه تو راه با خودم گفتم بره چه اشکالی داره و اینجوری شد که اونجوری شد میپرسی چه جوری؟ بهت نشون میدم تو ادامه

این عکسها متعلق به همون دریابک هست ببعی ها هم اومده بودن آب بخورن

اینم از دختر ذوقیده من که نمیدونه از دیرا ذوق کنه یا از اونهمه ببعی

مرد خوب یعنی آقا جواد میخواد عکس هم بندازه ازم اجازه میگیرهعینکاز خود راضیقهقهه

 

وای چه مادر و دختری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

از این به بعد میری برای آب بازی

اینجا هم بعد از آبتنی حسابی در حال یواشک خوردن

همه نگات میکردن تو اتوبوس تو ماشین رهگذر پیر جوون بچه همه و همه حتا چند نفر هم اومدن گفتن ما داریم کیف میکنیم چه برسه به بچه تون

اینم نقاشی منه یعنی شما منو کشیدی وقتی عروس بودم و خدا هنوز شما رو به من نداده بودنیشخند

راستی خوب شد یادم اومد یه بار آبجی فاطمه فیلم عروسی مارو گذاشت برات شما هم گیر داده بودی من چرا پیشت نیستم منو کجا گذاشتین چرا منو نبردین؟؟؟؟ابله آخر مامان شهین نجاتم داد و گفت هنوز خدا شما رو به مامان و بابا نداده بودهاوه

اینم خورشید که بابا نتونست کامل عکس بندازه آخه همین میکشی پاکش میکنیخیال باطل

اینم از دخملک خوش تیپ من راستی پشتت هوا کاملا گویای وقت مناسب عینک دودی زدنت رو نشون داده

تا نوشته دیگر خدا حافظ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان دینا
3 مرداد 91 1:36
واااای که منم عاشق اب بازیمعکسات هم مثل خودت قشنگ بودند عزیزم
گلهای زندگی
3 مرداد 91 12:57
سلام.هدی جون واقعا آب بازی تو تابستون می چسبه.من وداداشم هر روز آب بازی می کنیم.خوشحال میشم به من وداداشم سر بزنین
مامان آریا
4 مرداد 91 0:36
سلام همیشه به خوشی و شادی باشین الهی نیاز جون منو ببوس . ببخشید خیلی دیر دیر سر میزنم .
مامان فافا
4 مرداد 91 0:47
وااااااااااای عزیزم چقدر اونجایی که خیس شدی بامزه ایی مامانی خوب کاری کردی به دخملی اجازه آب بازی دادی
مهدی کوچولو
4 مرداد 91 1:50
به به چه دختری،چه مادری،چه پدری،عجب قلبی،خوش بگذرونید و کیف این روزا رو ببرید.راستی ماشین هم کادو تولد یک سالگی مهدی خان.هنوز مهدی راه نمیرفت ولی چون ول کنه ماشین بابا نبود بابا اینو خرید ولی فایده هم نداشت ماشین بابا یه چیز دیگه است
خاله ی نـــــــورا!
4 مرداد 91 10:06
خب دخملتون خیلی نآز و بانمکِ
مامان فاطمه
5 مرداد 91 18:09
سلام عزیزم عکسا قشنگن ای جیگر تو ،آب بازی چه کیفی داره مخصوصا" تو هوای گرما ما می چسبه آب بازی کنی . ولی خب ما میریم تو دریا آب بازی میکنیم. خوشگلم عکس مامان رو خیلی قشنگ کشیدی خاله جون اینو حتما" نکه دار بزرگ شد بهش نشون بده فکر کنم خیلی ازش خوشش بیاد. افتخار بدین به منم سری بزنید.
خاله کوچیکه
15 مرداد 91 16:38
سلام قشنگم... عزیزم... نانازم عشقمممممممممممممم که انقدر یاس منگولا و با نمکی با اون زبون درازیات که همه جای آدمو به آتیش میکشه..... من فدای تو... به جای همه گلها تو بخند توروخدا عجله نکن برای بزرگ شدن به جون خاله حسنا خودم کمکت میکنم که تا همیشه یه بچه ی پاک و ناب بمونی تو فقط اوکی بده