نیازنیاز، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره

روزگار نیاز کوچولو

عکس های اربعین خونه دایی احمد (دایی مامان هدا)

سلام مامانی جون برات گفته بودم اربعین خونه زندایی رباب بودیم (دایی احمد) دایی خدا بیامرز هر سال اربعین نذری داشت بعد از اونم زندایی رباب همه رو دور هم جمع میکنه به قول شما زندایی مربا اینم عکس شما و نازنین دختر پسر دایی مامان هدا اینم شما و امیرطاها (پسر دایی خودت)دایی محمد رضا و نازنین اینجا میبینی تو و نازنین چه جوری همدیگه رو بغل کردین بعدش چنان جنگی بینتون رخ داد که بیا و ببین راستی امیرطاها یه زمانی پسر من بوده الان برات میگم چرا: وقتی شما نبودی اون زمانا زندایی نسرین یه نی نی تو دلش بود که خبر نداشت هست آخه امیر طاها تازه دنیا اومده بود و وقتی فهمید اولش ناراحت بود ولی وقتی فهمیدن دختر خوشحال شدن آخه محسن و امیرط...
1 بهمن 1390

خراب ندفتم

سلام عروسکم امروز داشتیم با هم مامان و بابا بازی میکردیم(تراشه های الماس) بهت بابا آمد رو نشون دادم گفتی ولی بعدش شک کردی گفتی خراب ندفتم؟ منظور از گلواژه خراب ندفتم=اشتباه نگفتم و اما چرا مامان و بابا بازی؟ این اسم رو خودت گذاشتی من بهت میگم کارت بازی ولی خودت میگی مامان و بابا قربون دختر مستقلم برم که خودت اوستای همه فن حریفی ...
26 دی 1390

مامان نرفت

سلام خانم قشنگم دختر نازم دیشب بابا جواد اومد حدودا ساعت 11 شب بود فکر میکنم تو این 3 روز خیلی خودمو کنترل کردم ولی وقتی بابا زنگ زد و من توی آیفون دیدمش زدم زیر گریه و زنعمو مریم هم کلی به من خندید منم دارم براش  ولی کلا که خیلی خوب بود شما هم که سریع گزارش کار کردی آخه عصر من و زنعمو با شما رفتیم خرید و برات گلسر و یه بلوز و شلوار خریدیم برای بابا هم یه لیوان میخواست که خریدیم براش واسه محل کارش و اما .................. مرحله 2 تراشه ها کلمه رفت و جمله مامان رفت هست شما هم کشتی مارو از بس گفتی مامان نرفت بابا رفت راستی عکسهای این قسمت آماده نیست ولی به زودی تو ادامه مطلب همین پست میذارمشون خداحافظ تا بعد ...
20 دی 1390

نیاز ما همه چی تمومه

سلام عزیز مامان اومدم برات بگم که پنجشنبه نوبت دکتر تغذیه ات بود و دکتر پارسا کلی ازت تعریف کرد قدت 88 هست و نسبت به سنت بلند قد محسوب میشی ولی وزنت 1 کیلو کم داره 11 کیلویی ولی گفت نگرانی نداره اینم از شانسته که ریز باشی و چاق نشی ماشاالله به تو دخترم راستی بهش گفتم بد اخلاقی گفت اصلا اینجور نیست خیلی جدی هستی و دوست نداری کسی سر به سرت بذاره بازم شکرت خدا ...
17 دی 1390

جشن مرحله اول

سلام عزیز من خوبی عشقم به یاری خدا تو پیروز شدی و اولین مرحله تراشه هات تموم شد حالا تو یه الماس ناب n قیراتی هستی آخ که عاشقتم متاسفانه دوربینمون پیشمون نبود بنابراین کیفیت عکسها یکم پایینه ولی نشون میده خاطرات زیبای امروز رو با بابا دباد(جواد) رفتیم کافی شاپ شما بستیبی(بستنی) بخوری و بعد هم  برای جشن کیک گرفتیم رفتیم خونه مامان شهین به دایی محمد رضا هم گفتیم بیان اونجا خیلی خوش گذشت ممنون ازهمه اوهوکی زرنگی بقیه عکسها اینجاست ....... نیاز خانم در حال کیک و بستنی خوردن اینجا خودش رو لوس کرده دست به ظرف بستنی میزنه میگه خله(یخه) اینم از الماس ما اینجا هم جلوی خونه مامانی وآقا جون (راستی...
11 دی 1390

نی نی وبلاگ تولدت مبارک

سلام نی نی وبلاگ عزیز من هرچی فکر کردم و کارای دوستان عزیز رو دیدم باز نتونستم کاری منحصر به فرد تحویلت بدم ولی با سادگی تمام از طرف نیاز و بقیه دوستاش و مامانا و باباها تولدت رو صمیمانه تبریک میگم و صادقانه بپذیر عضوی ثابت و البته 1 ساله ای با تجربه میان خانواده های چند نفری همه ما نی نی وبلاگی ها هستی و بعد هم تولد خودمون رو به تمام اعضای گرم خانواده بزرگ نی نی وبلاگیمون تبریک میگم. اینم جمعی کوچک از مجموعه تو: و........     ...
10 دی 1390

دختر با سواد ما

سلام مامان جونم خوبی؟ دخترکم مرحله اول با یاری خدا و پشتکار فوق العاده خودت به پایان رسید شکر خدا که تو هم منو نا امید نمیکردی و خودت کاملا ذوق داشتی و خیلی از لغات رو بدون دخالت من یاد گرفتی مامانی به زودی جشنت هم با عکسهات هم میاریم . مامانی جونم همیشه موفق باشی .. چندتا نکته جالب: 1 - وقتی کارت چنگال رو دیدی بلافاصله چ رو نشونم دادی گفتی مثل چشم ولی چنگاله یا جوراب رو میبینی اب آخرش رو نشون میدی میگی آب ولی این جورابه ماشاءالله به هوشت مامی جونم و همینطور تشابه حروف رو تشخیص میدی بدون اشاره ای ازمن. 2- مجله یا کتاب و یا هر چیزی که نوشته ای توش باشه دنبال کلمات آشنا میگردی و وقتی پیدا میکنی با ذوق منو صدا میکنی و بهم نشو...
9 دی 1390