بهار
سلام عزیزترینم امروز تو این روزای پر از ترافیک و کم وقتی با اینکه روزاش بلنده ولی بالاخره اومدم سراغ وبت خیلی دلتنگش بودم دلتنگ همه دوستانم دلم یکمی نمیخواد بنویسم آخه ..........ولش کن اینجا جای این چیزا نیست بعضی وقتا به سرم میزنه یه وب برای خودم تنهایی درست کنم امما نه البته شایدم آره .. دلم بدجوری هوای یه جایی رو کرده الان دارم گریه میکنم و مینویسم یعنی خودش اومد یه دفه ای برای همون یه جا آره مامی جونم الان 5 ساله که مشهد نرفتم و نمیدونم چرا اینجوریه واقعا نمیخواد برم پیشش؟ در هر حال من خیلی دوست دارم برم ولی نمیشه طبق معمول نزدیک خرداده و کار بابایی فراوون بعدشم که کارشون تموم میشه آخرای ماه رمضون و شلوغیه مشهد دلم میخواد الان برم ...
نویسنده :
هدا سادات
17:39