نیزا دبیدی 2سا
سلام دخمل شیرین زبون مامان دیگه یاد گرفتی خودتو معرفی کنی.! ازت بپرسم اسمت چیه میگی نیزا میپرسم فامیلیت چیه میگی دبیدی میگم چند سالته میگی 2 سا دیگه کلی شیرین شدی یه حرف دیگه هم بلد شدی که من مقصرم یه بار بهت گفتم پدر سوخته شما هم نه گذاشتی و نه برداشتی گفتی پدر اوسه بهت میگم کجاتو آمپول زدی میگی باسَ که همون باسن خودمونه و پشت سرش میگی ویزززززززززززززز بعد هم پشتت رو نشون میدی یعنی زنبور باسنت رو نیش زد. ...
نویسنده :
هدا سادات
16:47
یه دنیا خاطره
سلام جیجَر بابا و نَمَس مامان (جیگر و نفس) یه سری حرفا و کلمه های جدید بلد شدی مثل: دالی آسُر :دایی ناسور شوشید : خورشید بولوبابا : برو بابا پَسول : پچول جالو : جارو &nbs...
نیاز
یه دخمل بلا
نیاز خانوم خیلی بلا شدی و به هیچ صراطی هم مستقیم نمیشی و مدام هم یه کیسه پلاستیک دستته از این ور به اون ور و همه چی ناپدید میشه تازگیا یه کار دیگه م یاد گرفتی اگه چیزی بهت بگیم که زیاد برات خوشایند نباشه الکی ادای گریه در میاری از ناقاقا بگم برات این موجود بخبخ(بد بخت) همون نادان خان موجود ترسناکی هستند که خیلی از نی نی ها به نام لولو میشناسنش و شما هروقت صلاح بدونید ازش میترسید و الان هم که توی ایام ماه رمضون هستیم شما سیر کاکاکو و حمیل خیلی دوست داری و یه خبر مامان هدا عینکی میشود &nbs...
نویسنده :
هدا سادات
0:09
بازگشت
سلام عزیزان ما برگشتیم با کوله باری از تجربه های سفر و یه عالمه عکس و کلی کارهای قشنگ مثل آب بازی هم تو دریا و هم تو ی آبگرم تازه شب سرعین توی چادر خوابیدیم کلی خندیدیم و کیف کردیم و از سرما یخ زدیم جاتون خالی و عکسهای نیاز هم در بقیه دنبال کنید لوپن اینا تازه گوشه ای از شیرین کاریهای نیاز خانومه ...
ماه مبارک رمضان
سلام به همه شما دوستان گلم این ماه عزیز بر همه دوستدارانش مبارک و طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق (انشاءا...) ...
نویسنده :
هدا سادات
19:40
خداحافظی
اول مثل همیشه سلام ما اومدیم خداحافظی یه چند روزی نمیتونیم بیاییم پیشتون آخه فردا صبح به امید خدا داریم میریم سفر سمت سرعین و اردبیل از همین الان جای همه شما رو خالی میکنیم. پس تا بازگشت ما خداحافظ مواظب خودتون باشید نریم برگردیم ببینیم................ خلاصه که بای بای ...
نویسنده :
هدا سادات
19:37
سالگرد
سلام به همه عزیزان و دوستان و ...................... فردا یعنی 4 ام مرداد ماه سال 90 سالگرد ازدواج من و همسر عزیزمه و من یعنی هدا سادات خیلی خوشحالم امسال 6 امین سالیه که ما با هم هستیم چی از این بهتر البته مدت با هم بودنمون بیشتر ولی از اونجایی که واسه نینی ها بد آموزی داره خوب دیگه من از زمان ازدواجمون رو گفتم از همینجا به بابا جواد تبریک میگم و با صدای بلند میگم دوست دارم ...
نویسنده :
هدا سادات
22:15