نیازنیاز، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

روزگار نیاز کوچولو

یه دنیا حرف تازه

1390/10/26 11:55
نویسنده : هدا سادات
567 بازدید
اشتراک گذاری

 

لبخندسلام عزیز مامی خوبی گلکم 

اومدم  برات بگم ازکارهای شیرین این هفته ات  ما  تعطیلات رفتیم قزوین به شما که حسابی خوش گذشت پیش هنگامه ، امیرحسین ، سمانه و حسین خلاصه که کلی ذوق کردی و اما کارهات عروسک شستی اونم زیر دوش به سبک خودت تازه عکسش هم موجودهاز خود راضی

با بعضیها رفیق شدی با بعضیها رابطه هم برقرار  نکردی عالمی داری واسه خودتا جمعه شب برف قشنگی تو جاده میومد ما داشتیم بر میگشتیم خونه شما هم چشمات توکل راه رو هم نرفت ولی نزدیک خونه شدیم از صندلیت اومدی پایین و اومدی جلو بغل من خوابت برد .خواب

شنبه صبح هم رفتیم خونه مامانی مولود آخه ساغر اومده بود ببینتت کلی هم موقع رفتن طفلکی گریه کرد گریه

 شب هم مثل هر سال همه خونه دایی احمد خدا بیامرز که دیگه الان زندایی همه رو جمع میکنه دعوت داشتیم خوش گذشت .خیال باطل

یکشنبه هم با خاله حسنا رفتیم نمایشگاه انسانهای مومی اولش ترسیدی ولی کم کم  با توضیحات بابا باهاشون  عکس انداختی و ازشون نترسیدی مسول اونجا هم دو تا خانم بودن کلی باهات ذوق کردن و یکیشون قشنگ متوجه میشد چی میگی سوال

 راستی مامانی ما ماشین خریدیم دوباره بعد از یکسال به دور از ماشین خیلی سخت بود متفکر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان امیر علی
26 دی 90 12:30
به به چقدر خبر خوب خونه و ماشین هر دو بسیار مبارک باشه عزیزم .پس رفتین نمایشگاه .خدا را شکر خوش گذشته بهتون .ما هم دلمون براتون تنگ می شه نیاز جون بوس


سلام عزیزم ما هم حسابی دلتنگتون بودیم
مامان امیر علی
26 دی 90 12:31
راستی دو دا یعنی چی ؟ می دونی هر دو انلاین هستیم ؟


دودا به زبون نیاز یعنی دوستت دارم
هنگامه
28 دی 90 18:52
سلام عزیزم من زود زود دلم برات تنگ میشه میام یه سری بهت میزنم ببینم چطوری دودا بوس بوس