برای عزیزترینم نیاز خاتونم
سلام عروسکماول اینو مینویسم چون عاشق این جمله ام :
خدایـــا !!!
به بزرگیـــــت قســـم.....
توعکس های دست جمعی....
جای هیچ پدر و مـــــادری رو خــالی نذار.....
آمیـــــن
امروز حرفهایم آنقدر شیرین است
که فکر میکنم ...
در دهان من تو لب وا کرده ای !
آنقدر برای دیدنت عجله کردم که هنوز،
"دلم"
بند کفش هایش را نبسته بود!
با همان حال، تمام دشت را دویدم تا به تو برسم؛
که مبادا پیش از من "ناز نگاهت" خریدار پیدا کند
آخر شنیدم که کسی میگفت:
شقایقها هم عاشق میشوند...!!!
دلم لحظه ای را می خواهد !
که تو باشی ...
همین کنار نزدیک به من
درست روبروی چشم هایم
همنفس نفسهایم
خیره شوم به لبهایت
دست بکشم به تک تک اعضای صورتت
بعد چشمهایم را ببندم و ...
" ببوسمت "
آن لحظه دنیای من تمام می شود .
" به خدا که واقعاً تمام می شود "
چه کاری از من بر می آید ؟
وقتی عشق
تمام خودش را می ریزد توی واژه هایم
و بی قرارم می کند ...!