نیازنیاز، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره

روزگار نیاز کوچولو

خدا هست همه جا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

1391/3/13 23:26
نویسنده : هدا سادات
793 بازدید
اشتراک گذاری

مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در حال کار، گفتگوی جالبی بین آنها در گرفت. آنها به موضوع «خدا» رسیدند؛
آرایشگر گفت: “من باور نمی‌کنم خدا وجود داشته باشد.”
مشتری پرسید: “چرا؟”
آرایشگر گفت: “کافی است به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد. اگر خدا وجود داشت آیا این همه مریض می‌شدند؟ بچه‌های بی‌سرپرست پیدا می‌شدند؟ این همه درد و رنج وجود داشت؟ نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه دهد این چیزها وجود داشته باشد.”

 

مشتری لحظه ای فکر کرد، اما جوابی نداد؛ چون نمی‌خواست جروبحث کند.
آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت. در خیابان مردی را دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده..
مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت: “به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند.”
آرایشگر با تعجب گفت: “چرا چنین حرفی می زنی؟ من این‌جا هستم، همین الان موهای تو را کوتاه کردم!”
مشتری با اعتراض گفت: “نه! آرایشگرها وجود ندارند؛ چون اگر وجود داشتند، هیچ کس مثل مردی که آن بیرون است، با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمی‌شد.”
آرایشگر گفت: “نه بابا؛ آرایشگرها وجود دارند، موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمی‌کنند.”
مشتری تایید کرد: “دقیقاً! نکته همین است. خدا هم وجود دارد! فقط مردم به او مراجعه نمی‌کنند و دنبالش نمی‌گردند. برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد.”

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان امیر مهدی
15 خرداد 91 1:10
نازد به خودش خدا که حیدر دارد دریای فضایلی مطهر دارد همتای علی نخواهد آمد به جهان صد بار اگر کعبه ترک بر دارد به ما هم سر بزنید آپم
مامان سونیا
20 خرداد 91 9:14
حکایت قشنگی بود گاهی توی زندگی به این تلنگرها نیاز داریم تا بدونیم کجای راه هستیم


بله کاملا با شما موافقم
مهدی کوچولو
21 خرداد 91 2:03
مادر جان اینا چیه مینویسی جیگر آدم در میاد روز مردتون مبارک
مامان امیر علی
23 خرداد 91 10:03
خیلی وقتها هست بنده ها به خداوند رجوع می کنند و به ظاهر جوابی هم نمی بینن که همه اینها از خواست و حکمت خود خداست مثلا یه بچه یتیم و بی سرپرست چی دست خودش بوده ؟ حکمتهای خداوند رو ما نمی تونیم درک کنیم
مامان امیر علی
23 خرداد 91 10:04
به کلبه حقیرانه ما نیومدید هاااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


سروری عزیز میاییم پیشتون زود زود
مامان آریا
23 خرداد 91 11:10
سلااااااااام... من نبودم مثل اینکه دستی هم به فلسفه پیدا کردی اخیییییی دلم خیلی تنگیده بود براتون این عکسایی هم که تو پست ثابت از نیاز خوشکل خاله گذاشتی خیلی قشنگه راستی شوخی کردم حکایت خیییییییییییلی قشنگی بود گلم مرسی
ماماشهین
23 خرداد 91 20:48
نیازخاتونم موفق باشی ماماهدادلنوشته های قشنگی برات نوشته.........عزیزم شاهزاده گلدیسم


ممنون مامان شهین عزیزم