نیازنیاز، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

روزگار نیاز کوچولو

جملات و داستانهای زیبا

اینا رو بخونین خیلی قشنگن مطمئن باشین خوندنشون خالی از لطف نیست   عشق لیلی و عشق خدا روزی شخصی در حال نماز خواندن در راهی بود و مجنون بدون این که متوجه شود از بین سجاده اش عبور کرد. مرد نمازش را قطع کرد و داد زد: هی!!! چرا بین من و خدایم فاصله انداختی؟ مجنون به خود آمد و گفت: من که عاشق لیلی هستم تو را ندیدم، تو که عاشق خدای لیلی هستی چگونه مرا دیدی؟                                      $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ عشق مادر و فرزندی مادر خسته ...
23 فروردين 1391

فرق عشق و ازدواج...............

یک داستان زیبا و منحصر به فرد شاگردی از استادش پرسید: عشق چست ؟ استاد در جواب گفت: به گندم زار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاور اما در هنگام عبور از گندم زار، به یاد داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی… شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت. استاد پرسید: چه آوردی ؟ با حسرت جواب داد:هیچ! هر چه جلو میرفتم، خوشه های پر پشت تر میدیدم و به امید پیداکردن پرپشت ترین، تا انتهای گندم زار رفتم. استاد گفت: عشق یعنی همین…! شاگرد پرسید: پس ازدواج چیست ؟ استاد به سخن آمد که : به جنگل برو و بلندترین درخت را بیاور اما به یاد داشته باش که باز هم نمی توانی به عقب برگردی… شاگرد رفت و پس از مدت ...
23 فروردين 1391

قدر دانی

سلام به همه دوستان عزیزم که تو این مدت دلگرمی من شدن و با خسته نباشید هاشون من تونستم از پس کارها تقریبا یکتنه بر بیام شاید نتونم برای همه پیام بذارم ولی پیش همه تون میام و اینجوری خواستم از همه و همه تشکر کنم  ممنون از همه شما دوستان واقعی که ما رو فراموش نکردین من به این مسئله بیشتر واقف شدم که دوستان واقعی این مواقع خودشون رو نشون میدن همه تون رو دوداااااااااااااا ...
21 فروردين 1391

فرآیند پیری

چند دوست قديمی که همگی ٤٠ سال سن داشتند می‌خواستند باهم قرار بگذارند که شام را با همديگر صرف کنند و پس از بررسی رستوران‌های مختلف سرانجام باهم توافق کردند که به رستوران چشم‌انداز بروند زيرا خدمتکاران خوشگلی دارد. ١٠ سال بعد که همگی ٥٠ ساله شده بودند دوباره تصميم گرفتند که شام را با همديگر صرف کنند. و پس از بررسی رستوران‌های مختلف، سرانجام توافق کردند که به رستوران چشم‌انداز بروند زيرا غذای خيلی خوبی دارد. ١٠ سال بعد در سن ٦٠ سالگی ، دوباره تصميم به صرف شام با همديگر گرفتند و سرانجام توافق کردند که به رستوران چشم‌انداز بروند زيرا محيط آرام و بی‌ سر و صدايی دارد. ١٠ ...
21 فروردين 1391

عشق

سهم من همه خاطرات تو ... هوا سرد است... تو مرا تنگ در آغوش می گیری . تنت را بو میکشم دستانت را می فشارم هوا سرد است ... دلم می لرزد اما گرمای قلبت را حس میکنم مست می شوم در ثانیه هایی که با عطر تنت نفس میکشم . همه عمر شراب شیراز خواهی ما ند آنجا در آن دور دست ها خواهم نشست و بالاپوش بنفش را بخود می پیچم. همراه لای لای صندلی، زمان را ورق خواهم زد لبخند میزنم... لبخند می زنی برای همه‌ی گذشته ها سهم من... همه‌ی خاطرات تو شد برای همه عمر ...
26 بهمن 1390

روز دوستیهای واقعی

سلام عزیز دلم اومدم برات از 14 فوریه روز ولنتاین بگم البته این هیچ ربطی به ما نداره فقط و فقط برای اطلاعات عمومی برات میگم ما خودمون یه روز بهتر ترش رو داریم عزیز مامان این روز یه روز خاص برای اروپایی هاست که تو ایران هم جایگاه خاصی پیدا کرده اصولا هرچی که مربوط به اروپا و امریکاست تو ایران خیلی بزرگ و خاص میشه حالا بگذریم چندین روایت ازش اومده که هیچکس دقیقش رو نمیدونه حالا بیا دنبالم جیگری من..... تاریخچه کامل و دقیق والنتین در دست نیست و آنچه از پیشینه این روز می‌دانیم با افسانه درآمیخته‌است. امروزه کلیسای کاتولیک به این نتیجه رسیده‌است که حداقل سه قدیس به نام والنتین وجود داشته‌اند که همگی به شهادت رسید...
26 بهمن 1390

به سلامتی همه پدر و مادرها

سلامتی همه پدر مادرا   آدما تا وقتي کوچيکن دوست دارن براي مادرشون هديه بخرن اما پول ندارن. وقتي بزرگتر ميشن ، پول دارن اما وقت ندارن. وقتي هم که پير ميشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادر ندارن !... به سلامتي همه مادراي دنيا... ---------------------------- پدرم ، تنها کسي است که باعث ميشه بدون شک بفهمم فرشته ها هم ميتوانند مرد باشند ! -------------------- شرمنده مي کند فرزند را ، دعاي خير مادر ، در کنج خانه ي سالمندان ... -------------------- خورشيد هر روز ديرتر از پدرم بيدار مي شود اما زودتر از او به خانه بر مي گردد !   ...
10 بهمن 1390

شیر سلطان جنگل

سلام این مطلب فقط مخصوص خانوم هاست (مخصوصا متاهلاش) حالا اون اقایی که یواشکی و بی سر و صدا سرشو کرده تو ، زود بره بیرون ! زشته ! مرد ها که اینقدر ادعاشون میشه ، ازشون توقع نمیره اینقدر کنجکاو باشن ... اگرم گفتم مخصوص خانوم هاست بخاطر اینه که حوصله ی کل کل با اقایونو ندارم که نخیر این طور هم نیست و شما زنها اِل و بل هستین و ما مردها نیستیم ...   اگه خونه رو به جنگل تشبیه کنیم ، اقای خونه میشه شیر ! سلطان جنگل ! خانوم ها هم گاهی اوقات مثل خرس و کرگدن و ... هستن که شیرا ازشون حساب میبرن ! یه وقتایی هم عین خودشونن . یه شیر ماده ، سلطانه بزنه میخوره ! یه وقتایی هم خانوم ها مثل خرگوش و اهو و ... که همش در عذابن از قلد...
10 بهمن 1390

مهر مادر

تو منو بزرگ کردی، تو منو مادر کردی و من تا ابد مدیون تو و ممنون خدای توام. مادر يعني به تعداد همه روزهاي گذشته تو، صبوري! مادر يعني به تعداد همه روزهاي آينده تو ،دلواپسي! مادر يعني به تعداد آرامش همه خوابهاي کودکانه تو، بيداري ! مادر يعني بهانه ی بوسيدن خستگي دستهايي که عمري به پاي باليدن تو چروک شد! مادر يعني بهانه ی در آغوش کشيدن زني که نوازشگر همه سالهاي دلتنگي تو بود! مادر يعني باز هم بهانه ی مادر گرفتن... ...
10 بهمن 1390