جملات و داستانهای زیبا
اینا رو بخونین خیلی قشنگن مطمئن باشین خوندنشون خالی از لطف نیست عشق لیلی و عشق خدا روزی شخصی در حال نماز خواندن در راهی بود و مجنون بدون این که متوجه شود از بین سجاده اش عبور کرد. مرد نمازش را قطع کرد و داد زد: هی!!! چرا بین من و خدایم فاصله انداختی؟ مجنون به خود آمد و گفت: من که عاشق لیلی هستم تو را ندیدم، تو که عاشق خدای لیلی هستی چگونه مرا دیدی؟ $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ عشق مادر و فرزندی مادر خسته ...