نیازنیاز، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره

روزگار نیاز کوچولو

شاهزاده گلدیس

سلام خوشگلکم شاهزاده گلدیس این اسمو مامان شهین که مامان مامانه روت گذاشت از بس فیس و افاده داشتی   وقتی دنیا اومدی 3 کیلو و 220 گرم وزن داشتی و خیلی هم ........ بودی.ناراحت نشو مامانی الان خیلی خوشگل شدی.     ...
28 ارديبهشت 1390

عید با خانومی

بازم سلام مامانی اولین عید رو یادته؟ معلومه که نه......... از روز ششم رفتیم فان فین (الموت) ولی به مامانت که من باشم خیلی بد گذشت چون حالم اونجا بدتر شد ولی بالاخره گذشت طفلی بابا هم خیلی بهش خوش نگذشت این 9 ماه پر درد سر گذشت تا روز 14 مهرکه شما خانوم خانوما هشدار اومدن دادی و این دنیا رو رویت کردین بیمارستان میلاد مفتخر به پذیرایی شما شدن از ساعت 5:30 تا 22:23 یه عالمه آدم منتظر اومدنت بودن. ...
28 ارديبهشت 1390

یه نخود 3 ماهه

نیاز ما 3 ماهه بودی که رفتیم سونوگرافی و صدای قلبت رو شنیدم مامانی مگه کسی دنبالت میکرد؟ معلوم شد خواب آقا جون درست بوده یه دخمله ناز نازی بابا جواد هم باهامون اومده بود تازه خوشحالیش رو بروز داد. تنها کسی که خوشحال نشد خاله حسنا بود چون دوست داشت پسر باشی ولی همچنان حال مامان خوب نبود ...
28 ارديبهشت 1390

نیاز ما

سلام جیگر مامان میخوام همه چیزو از اول برات بگم تو کوچولوی ناز نازی ما حدود 1 ماهت بود که منو خاله حسنا از طریق بی بی چک کشفت کردیم ولی به بابا چیزی نگفتیم تا رفتیم آزمایشگاه و............. معلوم شد که واقعا هستی نفسم بابا خیلی بی احساس با این موضوع برخورد کرد      بابا س دیگه چه میشه کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ همه خوشحال شدن  جز اسمشو نبر حالا دیگه خانواده ما 3 نفری شد ولی گلاب به روت همش این جوری بودم.   ز ...
28 ارديبهشت 1390

نمایشگاه کتاب

سلامممممممممممممممممممممممممممم نانازم امسال دومین سالیه که من و بابایی رو مفتخر کردی و باهامون اومدی نمایشگاه...... هم خوب بود هم نه  .... عمو داوود هم باهامون اومد بعدش هم رفتیم باغ لاله خیلی خوش گذشت سر فرصت هم چندتا عکس خوشگل ازت آپلود میکنم. ...
27 ارديبهشت 1390

نیاز هپلی

عید سال 89 وقتی برای گردش به منطقه الموت رفته بودیم ، عصر یه روز که هوا خیلی باحال بود نیاز خانوم هوس شکار زد به سرش   اونم چه شکاری ، یه مگس تپل مپل و تنبل یه زیر انداز تو حیاط پهن بود که نیاز چهار دست و پا  جولون میداد و یه مگس تنبل که حال پریدن نداشت .مگسه برو نیاز برو ما هم میخندیدیم و فقط مواظب بودیم که دستش به مگسه نرسه البته فیلم هم گرفتیم که بعدا مدعی نباشه و برای بابایی افاده نیاد     ...
23 ارديبهشت 1390